مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

پیام های کوتاه
بایگانی
شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ

تاریخچه تاسیس آل سعود_8

دوره سوم حکومت وهابی‌ها
14. عبدالعزیزبن عبدالرحمان 1319 ـ 1373ق.
در مباحث گذشته آوردیم که عبدالرحمان‏بن فیصل، کارش نگرفت(العلاقات بین نجد و الکویت، ص68) و سرانجام مجبور شد به همراه خانواده‏اش به کویت پناهنده شود. یکی از فرزندان وی‏ به نام عبدالعزیز، که در آن زمان ده سال داشت و در میان مردم کویت رشد یافته بود و هفت سال از دوران زندگی‌اش مصادف بود با ارتباط ودوستی پدرش عبدالرحمان و مبارک، امیر کویت، روزی‏ نزد شیخ مبارک آمد و به او گفت: قصد دارم سرزمین نجد را از چنگ ابن رشید درآورم. آیا در این امر مرا یار می‏دهی؟ شیخ جواب مثبت داد؛ از این رو دویست ریال و 30 تفنگ و 40 شتر در اختیار او گذاشت. وی‏ از میان بستگان خود به جمع‏آوری‏ نیرو پرداخت که برادر و پسر عمویش، عبدالله‏ بن جلوی او را یاری‏ نمودند. این افراد که نزدیک به 40 نفر بودند به نواحی‏ ریاض رسیدند و با فریب نگهبانان شهر، وارد ریاض شدند و حاکم آن را کشته، سربازانش را مجبور به تسلیم کردند. بعد از آن که از پیروزی‏ خود مطمئن شدند، ناصربن سعود را به سوی‏ شیخ مبارک، امیر کویت، فرستادند تا بشارت فتح وپیروزی‏ را به او بدهد و در ضمن، درخواست کمک از وی‏ نماید. با محکم شدن حکومت در ریاض و قلع و قمع مخالفین، دیواری‏ اطراف شهر ریاض کشیدند و شیخ مبارک هم از او حمایت می‏کرد. عبدالعزیز در حالی‏ که 22 سال سن داشت به حکومت رسید و پدرش را مشاور خود و پیشوای مسلمین منطقه گردانید. از جمله کارهای او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: روابط سیاسی‏ با عثمانی‏؛ دولت عثمانی‏ از طریق شیخ مبارک، حاکم کویت، با عبدالعزیز تماس گرفت و از او خواست تا پدرش را برای‏ مذاکره با والی‏ بصره به آن دیار بفرستد. لذا پیمانی‏ در سال 1322ق. بین دو طرف منعقد گردید که باعث سیطره تام عبدالعزیز بر مناطق تحت نفوذش گردید. البته عثمانی‏‌ها با او شرط کردند که عبدالعزیز باید به عنوان یک حاکم از سوی‏ عثمانی‏ در آن‏جا امارت داشته باشد و از طرفی‏ عثمانی‏ها ملزم گردیدند که نگذارند آل رشید در اداره شؤون حکومتی‏ آل سعود، دخالت کند.
ب: پیمان با انگلستان؛ عبدالعزیز در سال 1328ق. با مأمور رسمی‏ دولت انگلستان در کویت ـ که نامش ویلیام شکسپیر بود ـ سه بار مذاکره کرد. وی‏ نظرش را به این صورت با مأمور دولتی‏ انگلستان ابراز نمودکه: الآن وقت مناسبی‏ است تا نجد و احساء برای‏ همیشه از سیطرة عثمانی‏‌ها رهایی‏ یابد. نظر نمایندة انگلیس هم، موافق نظر عبدالعزیز بود؛ از این‌رو معاهده‏ای‏ با هم منعقد کردند که بعد از آن انگلیس باید از دخالت در شؤون داخلی‏ شبه جزیره عربستان بپرهیزد و عبدالعزیز هم متعهد گردید در صورتی‏که قصد حمله به شهرهای‏ دیگر را داشته باشد، قبل از آن، با ملکه انگلستان، مشورت نماید(کشف‏الارتیاب، ص48) و هر چه آنان دستور دادند، عملکند. همچنین سعود ملزم گردید که از هرگونه تماس یا اتحاد‏ یا معاهده‏ای‏ با هر حکومت یا دولتی‏ غیر از دولت انگستان، خودداری‏ کند و امیر نجد نباید در این امر کوتاهی‏ از خود نشان دهد و حق ندارد عقد اجاره یا رهنی‏ یا مثل آن با دولت‏های‏ دیگر ببندد. و نیز حق ندارد هیچگونه امتیازی‏ از طرف خود به دولتی‏ از دول اجنبی یا سران دولت اجنبی، بدون موافقت با حکومت بریتانیا بدهد.
ابن سعود مثل پدرش متعهّد شدکه از هرگونه تجاوز و حمله به اراضی‏ کویت و بحرین و اراضی‏ شیوخ قطرعمان و سواحل آن، خودداری‏ کند؛ چرا که تمام این شیوخ تحت حمایت دولت انگلستان می‏باشند و با دولت انگلستان معاهده دارند و جالب اینکه در هیچ جایی‏ از این معاهده مشخص نشده که حدود عربی‏ نجد کجاست. بالأخره با این معاهده، نجد و توابع آن تحت الحمایه انگلیس خوانده شد و این خود سیاستی‏ بود از سوی‏ دولت استعمارگر انگلستان تا بر بخش اعظم خاورمیانه تسلّط پیدا کند و در این امر هم موفّق گردید، به طوری ‏که بعد از جنگ جهانی‏ اوّل بر جزیره العرب مستولی‏ شد. در قبال تعهّد سعود، بریتانیا در سال 1332ق. متعهّد شد ماهیانه مبلغ 5 هزار استرلین به همراه ادواتی‏ مانند مسلسل و تفنگ به سعود تحویل دهد.
وی‏ در سال 1362ق. ضمن خطبه‏ای‏ که در مکه خواند، گفت: نباید فراموش کرد که هرکس در قبال عملی که بندگان انجام می‏دهند، از آنها سپاسگزاری‏ ننماید، در حقیقت خداوند را شکر ننموده است.
سپس شروع کرد به تمجید از انگلستان به خاطر کمک‏هایی‏ که به او کرده است و نیز به خاطر ایجاد امنیت راه‏ها که سفر حجاج برای‏ انجام فریضه حج ونیز ازاینکه اسباب معیشت را برای‏ مردمان فراهم نموده و مردم در رفاه قرار گرفته اند، قدردانی‏ نمود و در پایان گفت: به یقین برخورد بریتانیا با ما، از گذشته تا حال، برخوردی‏ پاک و شایسته بوده است.
مرحوم مغنیه می‏نویسد:
کوچک وبزرگ می‏دانند که انگلیس و هم پیمان‏های‏ او و اصولاً هر دولت استعمارگر، محال است که کاری‏ را به قصد خیر و برای‏ انسانیّت انجام دهند و اگر می‏بینی‏ که شهر یا شهرهایی، پر از کالاهای‏ آنان است، این وسیله‏ای‏ برای‏ تحت نفوذ قرار دادن بازار مسلمین می‏باشد تا با تسلّط بر مایحتاج مردم، بر مقدّرات آنان دست یابند. استعمار در جایی‏ که منافعش اقتضا می‏کند، حاضر است خون انسان‏ها را بریزد(هذه هی‏ الوهابیة، ص135)
ج: وسعت دامنه حکومت؛ در آن برهه از زمان که عبدالعزیز با انگلیسی‏‌ها روابط حسنه برقرار کرد، تغییر و تحوّلات اوضاع جهانی‏ به نفع وی‏ تمام شد؛ چرا که بعد از پایان جنگ جهانی‏ اوّل و تسلیم ترکان عثمانی‏ وتقسیم آلمان، نقش ترکان در جزیره العرب پایان گرفت و از آن پس دولت انگلستان تمام شؤون این جزیره را در اختیار گرفت. از آن‏جا که بریتانیا اهداف خود را با حمایت از عبدالعزیز بهتر به دست می‏آورد، پیمانی‏ را که با هاشمیها بسته بود و به آنان قول داده بود که در شمال حجاز، برایشان یک دولت بزرگ تشکیل دهند، خیانت نمود. دلیل خیانت آن بود که عبدالعزیز با هاشمیها ضدّیـّت داشت و از طرفی‏ عبدالعزیز مناطق حائل و حجاب و عسیر(آل سعود ماضیهم و مستقبلهم، ص104) را اشغال کرده بود و سیاستی‏ زیرکانه از خود نشان می‏داد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۲
م.ع

نظرات  (۱)

۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۱۶ محمد روشنیان
تشکر بابت اطلاعات

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی