مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

پیام های کوتاه
بایگانی

۴ مطلب با موضوع «عرفان های نو ظهور» ثبت شده است

ین که در روایت آمده البلا موکل بالمنطق آیا همان قانون جذب نیست؟

آن‏چه در روایات آمده (البلاء موکل بالمنطق)1 کمترین شباهتی با قانون جذب ندارد. قبلا گفته شد که در قانون جذب هر نوع تاثیری بین ذهن و پدیده‏ها مراد نیست. اگر همه گونه اثری که در کلام و یا تصور وجود دارد را قانون جذب بنامیم، در آن صورت باید تلقین، مثبت‏اندیشی، هیپنوتیزم، دعا و موارد فراوان دیگر را قانون جذب بنامیم. در صورتی که فرض همگان این است که قانون جذب موضوع جدیدی است و بالتبع تعریف جدیدی دارد. اگر قانون جذب تنها همان تلقین باشد، اساسا چرا اسم جدید برایش انتخاب کردند. بهتر بود همان نام قبلی را استعمال می‏کردند و به صراحت اعلام می‏شد که مراد دعا در متون دینی است که همگان برداشت خود از دعا را به عنوان تعریف قانون جذب معیار قرار می‏دادند. یا اگر قرار باشد که قانون جذب همان هیپنوتیزم باشد اساسا چرا این نام را تغییر دادند و عنوان دیگر و اصطلاح جدیدی برای نام‏گذاری انتخاب کردند؟
باید دقت کرد که واژه‏های به کار رفته در روایات را مطابق با معنای دقیق خود معنا کرد. همان‏گونه که کلمه ذنب (گناه) در چند معنا به کار رفته، مراد از کلمۀ بلا هم تنها بلاهای آسمانی نیست. از ادامه روایت معلوم می‏شود که منظور از بلا، نوعی مکافات است که انسان با سرزنش دیگران خود به آن گرفتار می‏شود. به عبارت دقیق‏تر بلا به معنای گناه و تکرار همان اشتباهی است که به دیگران نسبت داده است؛ یعنی بلایی که خود گناه و تخلف است در این روایت دو ویژگی دارد؛ اولا نوعی عکس‏العمل است. دوم با مذمت و نیش زبان زدن به دیگران برای گوینده اتفاق می‏افتد.
باید دانست اولا روایت نمی‏گوید که اگر کسی به بلا فکر کند او بلا را جذب می‏کند (اگر روایت این گونه بود در آن‏ صورت اندکی به قانون جذب نزدیک بود). دوم این که اساسا در روایت تصورِ بلا مطرح نیست، بلکه سرزنش دیگران (قول و بیان نه تصور ذهنی) نسبت به اشتباهات دیگران محور روایت است. جالب توجه این که در بعضی از مجامع روایی این حدیث ذیل عنوان "الفرق بین النصیحه و التعییر" آمده است یعنی روایت مذکور برای بیان تفاوت بین نصیحت و سرزنش ذکر شده است. در ادامه حدیث آمده است که هنگامی که کسی با اطمینان ادعا کند که من مرتکب فلان گناه و معصیت نمی‏شوم،(چون خودش را بری از اشتباه دانسته و به خودبینی دچار شده) شیطان (از این رو شیطان نقطه ضعفش را پیدا کرده و می‏داند از کدام ناحیه آسیب‏پذیر است) همه کارهایش را رها می‏کند و به ابتلای او دل می‏بندد و به گناه او امیدوار می‏شود، بلکه بتواند او را مبتلا کند. همین طور روایت می‏افزاید: بلا بسخن وابسته است اگر کسى دیگرى را بشیر خوردن از سگى سرزنش کند از او شیر خواهد خورد. شعر مشهور عرب در همین باب است.
احفظ لسانک لا تقول فتبتلى إن البلاء موکـل بالمنطـق

در بعضی از منابع روایی آمده است که روزی کسایی و یزیدی در مجلسی با هم بودند. هنگام نماز مغرب شد، همگان به کسایی (یکی از قاریان هفتگانه قران که به قراء سبعه مشهورند) اقتدا کردند. هنگام نماز کسایی سوره کافرون را تلاوت کرد و بخشی از آن را فراموش کرد. بعد از نماز یزیدی(با حالت مذمت و سرزنش) به او گفت: قاری و امام اهل کوفه در سوره کافرون اشتباه می‏کند؟! بعد از آن، نماز عشا را به امامت یزیدی خواندند، او در همان ابتدا در سوره حمد دچار فراموشی شد. بعد از نماز به او گفتند: خوب بود زبانت را حفظ می‏کردی؛ گفتی تا این که خودت هم مبتلا شدی. مگر نشنیدی که پیامبر فرموده البلا موکل بالمنطق.
از این دسته روایات کاملا پیداست که مراد از بلا نوعی گرفتاری یا ابتلاء است که انسان‏های سرزنش‏گر به آن دچار می‏شوند؛ نه آن‏چه در قانون جذب ادعا شده که هرچه انسان به آن فکر کند همان دقیقا اتفاق می‏افتد.

1. . من لا یحضره الفقیه - الشیخ الصدوق - ج ٤ - الصفحة ٣٧٩.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۷
م.ع

تکنولوژی خرافه

در این عرفان کاذب عمل، سعی و تلاس و تزکیه و و بندگی خدا نقشی ندارد مهم اندیشه مثبت و احساس خوشی است که فرد را در حال خوش فرو می برد، تصور رویا ها و آرزوهایی که در این دنیا بهشتی به وجود می آورد و انسان را به همه خواسته هایش می رساند. «سالک مسیر کمال انسان عاشق و عارفی است که مسیر از خود به خدا را با دو بال زیبای احساس و اندیشه طی می کند.» (تکنولوژی فکر2.ص38)

عقاید انحرافی در بیان وی قالبی زیبا به خود می گیرد و آموزه ای شرک آلود چون نفی مدبر بودن خدا با شگردهای فن بیان وی ، نفی می شود «خدا رازها و قانون ها را آفریده و عقب نشسته و دارد مانیتورینگ می کند. نگو اگرخدا بخواهد می دهد.و اگر نخواهد نمی دهد . حاصل قانون ربطی به خدا ندارد» ( cdسمینار جذب)

او با الهام گرفتن از اندیشه ماده گرای غربی و با استفاده از «تئوری خرافه جذب» ، دیدگاه آخرت اندیشی را به زیر سؤال می برد « کسانی به جهنم می روند که به قیامت ، به جهنم ، به نکیر و منکر به فشار قبر فکر می کنند و کسانی به بهشت می روند که فقط به زیبایی ، به گلها فکر کنند...»(cd سمینار جذب )

جناب آقای آزمندیان در سخنرانی های خویش بهشت را از آن ثروتمندان و راحت طلبان می داند نه اهل جهاد و ورع « انسانی به بهشت خدا می رود که در این دنیا در زیباترین بهشت زندگی کند. نه در فقر ، نه در جنگ » و در همان سخنرانی با بیان اینکه «چند درصد از ثروتمندان را مردمی الهی معرفی می کنند که چون در این دنیا بهشت را برای خود مهیا ساخته اند در آخرت نیز به بهشت خواهند رفت»[7].اگر ایشان اندک مطالعات دینی داشتند متوجه می شدند که ثروت دلیل بر سعادت نیست و برخی از ثروتمندان نه به لطف خدا بلکه به سنت استدراج و امتحان الهی مبتلا گشته اند و ثروت و راحتی در این دنیا دلیل بر سعادتمندی اخروی نمی شود.

در چنین مکتبی مفاهیم دینی به نفع آموزه های خویش مصادره می شود ایشان در تعریف انسان غافل بیان می کند:«انسان غافل انسانی است که قانون مندی ها را نمی داند . در مقابل انسان خود هوشیار کسی که این کتاب را می خواند تکنولوژی فکر 2 ص 40»

نتیجه گیری

از نظر اسلام، تنها راه تکامل مادّى و معنوى و سازندگى دنیا و آخرت و رسیدن به جامعه مطلوب و مقصد اعلاى انسانیت، درست فکر کردن است و همه گرفتارى هاى انسان، نتیجه به کار نگرفتن اندیشه و جهل است. از این رو، در جهان پس از مرگ، آنان که به فرجام عقاید، اخلاق و اعمال ناشایسته خود گرفتار مى شوند، درباره ریشه گرفتارى هاى خود چنین مى گویند:
وقالوا لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنا فی أصحاب السعیر، فاعترفوا بذنبهم فسحقا لأصحاب السعیر .
و گویند اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقّل کرده بودیم، درمیان دوزخیان نبودیم. پس به گناه خود، اقرار کنند؛ و مرگ باد بر اهل جهنّم!
البته تکامل مادّى و معنوى انسان، در گرو حیات عقل است.نه خرافه گرایی و تخیل پردازی و رمز اصلى حیات عقلى بشر، زنده شدن قوّه عاقله، به معناى وجدان اخلاقى اوست و این، یکى از رازهاى اصلى بعثت انبیاى الهى است. امام على علیه السلام با جمله «و یثیروا لهم دفائن العقول ؛ گنجینه هاى خرد را در آنان، آشکار کنند»، به فلسفه بعثت انبیاء اشاره کرده است.
زنده کردن اندیشه در جهت کشف اسرار طبیعت، از انسان ساخته است ؛ ولى زنده کردن عقل در زمینه شناخت کمال مطلق و برنامه ریزى جهت حرکت در مسیر مقصد اعلاى انسانیت، جز از انبیاى الهى ساخته نیست. هنگامى که انسان در پرتو تعالیم پیامبران الهى به بالاترین مراتب حیات عقلى رسید، به نورانیت و معرفتى دست مى یابد که نه تنها خطاپذیر نیست؛ بلکه او را تا رسیدن به مقصد اعلاى انسانیت همراهى مى کند.

[1]تکنولوژی فکر 1 ص 46

[2] مَن أجهَدَ نَفسَهُ فی إصلاحِها سَعِدَ ، مَن أهمَلَ نفسَهُ فی لَذّاتِها شَقِیَ و بَعُدَ

[3] أسعَدُ الناسِ مَن تَرَکَ لَذَّةً فانِیَةً لِلَذَّةٍ باقِیَةٍ

[4] إنّ حَقیقَةَ السَّعادةِ أن یُختَمَ لِلمَرءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ ، و إنّ حَقیقَةَ الشَّقاءِ أن یُختَمَ للمَرءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ

[5] رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إذا استُحِقَّتْ وَلایَةُ اللّه ِ و السَّعادَةُ جاءَ الأجَلُ بَینَ العَینَینِ و ذَهَبَ الأمَلُ وَراءَ الظَّهرِ ، و إذا استُحِقَّتْ وَلایَةُ الشَّیطانِ و الشَّقاوَةُ جاءَ الأمَلُ بینَ العَینَینِ و ذَهَبَ الأجَلُ وَراءَ الظَّهرِ

[6] تکنولوژی فکر 2 ص 27

[7] سخنرانی سمینار جذب
طاهره صادقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۲
م.ع

تکنولوژی خرافه

دین عصر جدید از طریق مبلغانشان با القاء برخی تلقینات انسان هارا در فضای مجازی سیر میدهند و از حقیقت زندگی و واقع بینی در زندگی دور می کنند . و بر اساس آمال پروری و خیال پردازی انسان را از غایت زندگی دور می کنند . جنس آموزه ها در این تفکر از نوع تلقین احساس می باشد بر خلاف آموزه های دینی که بینشی واقع بینانه به زندگی را در انسان ایجاد می کند چنانکه حقیقت خوشبختی نه در حد یک احساس بلکه واقعیتی فراتر از یک حس می باشد.

امام على علیه السلام می فرمایند: خوشبختى حقیقى این است که کار انسان به خوشبختى بینجامد و بدبختى حقیقى این است که [فرجام ]کار آدمى به بدبختى ختم شود[4] .

در این تعالیم ، منظور از سعادت نه سعادت اخروی بلکه سعادتی این دنیایی می باشد بر همین اساس در این تفکر نباید به مرگ و آخرت فکر کرد که موجب افسردگی می شود.

آری نشانه خوشبختی در آموزه های دینی نه در ترک یاد مرگ ، بلکه در ترک آرزوهای طولانی است.

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می فرمایند: هرگاه کسى استحقاق دوستى خداوند و خوشبختى را بیابد ، مرگ در برابر چشمان او آید و آرزو، پشت سرش رود و هرگاه مستحقّ دوستى شیطان و بدبختى شود ، آرزو، پیش چشمش آید و مرگ، پشت سرش قرار گیرد[5] .

بر این اساس تکنولوژی فکر مأموریت انسان در زندگی را نه الاهی و ابدی و معطوف به آخرت و معاد بلکه صرفا دنیوی و آن هم نه تزکیه و عبودیت بلکه لذت و خوشی در دنیا ترسیم می کند. «مأموریت تو این است که بهشتی برای خود در این دنیا بسازی بهشتی مستقل در متن این جهان و در راستای قانونمندی های آن... آن نقطه غایی و آن دستاورد نهایی که باز گو کننده همت تو بی وقفه تو در دستیابی به کمال است، چیزی نیست جز همان بهشتی که باید در این دنیا بسازی.» (تکنولوژی فکر2.ص217)

با اندک تأملی در سخنان مؤلف کتاب تکنولوژی فکر ، این تفکر به علت خواستگاه غربی آن و بر اساس تحریف های کتاب مقدس معتقد است که آدم و حوا از درخت آگاهی خوردند و با این راهنمایی شیطان به خود آگاهی رسیدند و این گناه و نافرمانی افق های تازه ای را به روی انسان گشود و امروز هم رسیدن به خودآگاهی و تکیه بر این نیروی فکر و شناخت است که می تواند انسان را به سعادت برساند.

«آدمی چون با وسوسۀ شیطان میوه ممنوعه را چید، ناگهان خطر سقوط در وادی غفلت ها را حس کرد و با قهر خدا لحظه ای به خود هوشیاری رسید ... و این اولین درس خودآگاهی انسان بود که نگاهش را وسعتی دیگر بخشید و افق های تازه ای را فراروی وی گشود.» (تکنولوژی فکر2.ص48)

در این تفکر خدای خالق هستی رنگ می بازد و همه چیز به نفس و درون انسان خلاصه می شود و دعا کردن و تضرع در برابر خداوند بزرگ جای خود را به عبارات تأکیدی و تلقین به نفس برای استفاده از نیروهای درونی می دهد.

«آن گاه که تو دست به دعا بر می آری زیباترین، عمیق ترین، متعالی ترین، و مثبت ترین جملات تأکیدی بر زبان تو جاری می شود.» (تکنولوژی فکر2.ص152)

این تفکرمی کوشد که با تأکید بر معنویت، درونگرایی، نگرش مثبت و ... نظر مردم جهان را از توجه به ظلم ها و ستم ها و مفاسد و کشتارهای گسترده در جهان منصرف کند و به تخیلات زیبا معطوف سازد. (مراجعه به :تکنولوژی فکر1.ص86) و با تأکید بر اینکه بهشت را باید با افکار و اندیشه های زیبا در این دنیا بسازیم از اندیشیدن به بدی ها و مردم را از مبارزه با آنها باز می دارد. «تکنولوژی فکر سیستم علمی و جدیدی است که انسان از طریق آن به دنیای مطلوب خود می رسد و دریچه ای به سوی بهشت بر خود می گشاید. این بهشت که جلوه ای از بهشت موعود است، در این دنیا واقع شده و همه زیبایی های آن حاصل اندیشه های درستی است که این تکنولوژی برای او پدید می آورد.» (تکنولوژی فکر1.ص9)

تفکر نوین جهانی با آمیختن آموزه های مختلف ادیان و برخی از یافته های علمی و حدس ها و فرضیات اثبات نشده علمی، نظیر شعورمندی عالم بر اساس فیزیک مابعد از کوانتوم، جهان های موازی و ... جنبش های عرفانی جدیدی را ایجاد کرده است. تعالیم تکنولوژی فکر در واقع یک عرفان کاذب و جنبش معنوی نوپدید است که بر اساس مبانی التقاطی طراحی شده است.بر همین اساس جلد دوم کتاب تکنولوژی فکر را بر اساس تعین مسیر کمال نوشته است . مؤلف کتاب در تعریف تکنولوژی فکر می نویسد: «این مباحث نوین، که بگونه ای عرفان مدرن است و در واقع آمیزه ای از علم و تکنولوژی و مباحث اعتقادی و عرفانی است.» (تکنولوژی فکر2.ص11)

از همین رو خدا در این عرفان ، وجود خدا کم رنگ گردیده و جای خود را به کائنات می دهد « منظور از کائنات ، موجودات ، مخلوقات و ممکنات است . هوش بی کران و خرد لایتناهی آفرینش ، در کائنات جاری است اگر با شعور موجود در کائنات ارتباط برقرار کنی ، هر آنچه بخواهی روی خواهد داد و هر آنچه امر کنی ، اتفاق خواهد افتاد ( تکنولوژی فکر 2 ص 131)

در این عرفان ها شخص بدون آموزش و تأکید و بر اصول اخلاقی و تزکیه و تربیت نفس و عبودیت و بندگی افراد از راه نرسیده به خود تلقین می کنند که ثروتمند هستند، بهترین بنده خدا هستند و معراج می روند و در مسیر کمال گام بر می دارند.

«من به عنوان عبدی صالح و بنده ای شایسته زندگی در مسیر کمال را آغاز کرده ام. اندیشۀ من، نردبان معراج من است. اندیشه های مثبت و هدفمند من معراج مرا رقم می زند و من با خلق افکار مثبت و روحیه آفرین در کاینات انرژی می آفرینم و با افکار زیبایم به کاینات فرمان موفقیت و خوشبختی خود را می دهم.» (تکنولوژی فکر2.ص192)

آقای آزمندیان کتاب خود را کتاب انسان ساز می داند: «من و شما که این کتاب انسان ساز را می خوانیم و مفاهیم آن را به کار می بریم دقیقا مثل چنین انسان هایی بشویم تا شایستگی ملاقات خدا را در مسیر کمال داشته باشیم.»

او در تعریف عارف روی شاخص های تفکر نوین که مثبت نگری افراطی و گریز از واقع نگری است تأکید می کند: «اولین مشخصه آنها این است که آنها یک پارچه مثبت اندیش و مثبت نگرند.» (تکنولوژی فکر2.ص23) این موضوع تا جایی پیش می رود که در سمینار های خود می گوید به اخبار هم گوش ندهید.

« عارفان در وادی زندگی همواره منتظر اتفاقات و رخدادهای زیبا هستند ... انسان های مثبت اندیش مثبت نگر که همواره زندگی را زیبا می بینند و منتظر رخدادهای زیبا هستند دیگران آن ها را افراد خوش شانس می دانند و به این خاطر فکر می کنند که همه چیز برای آن ها بر وفق مراد است. [6]

در این عرفان کاذب انسان می تواند به همه لذت ها و خواسته های خودش برسد و هیچ گناهی وجود ندارد و نیاز نیست کسی خود را ملامت کند. اساسا نفس لوامه نوعی بیماری روانی تلقی می شود و مهم این است که فرد در زمان حال زندگی کند، و خوشی و لذت را در حال تجربه کند و اگر از آن گذشت دیگر به آن فکر نکند. از این رو در تعریف عارف می گوید:

«آنها اشتباهات خود را می پذیرند و هرگز خود را به خاطر آن ها ملامت نمی کنند و وقت خود را به خاطر ابراز پشیمانی و یا احساس ناراحتی از کاری که کرده اند تلف نمی کنند.» (تکنولوژی فکر2.ص24)

«چون وجدان سرزنشگر ، دائم به سرزنش خویش نمی پردازم و دیگران را نیز مقصر نمی شمارم من همیشه سوار بر پرنده تکنولوژی فکر ، در اسمان افکار و اندیشه های ناب و زندگی ساز ، به سیر و سفر می پردازم ...خدا هرلحظه مرا به حضور می پذیرد . من رمز عبور را آموخته ام و هرگاه که بخواهم ، به قلمرو امپراطوریش می روم. من از خود راضی ام و این رضایت در زندگی من نیز منعکس می شود.» ( تکنولوژی فکر 2 ص 126 ) وی البته اقرار می کند « شاید ابراز رضایت از خود قدری خودخواهانه به نظر برسد....اما من به عنوان انسان متحول شده پایبند این خرافات نیستم و شجاعانه خود را از اسارت همه تعصبات و کج فهمی ها ، رهانیده ام ...می دانم که تعریف از خود اگر توأم با بلوف و خیال پردازی نباشد و صحبت از توانایی ها و استعدادهای خود اگر بدون هرگونه اغراق و تظاهر صورت پذیرد سرشار از سیگنال ها و پیام های مثبتی است (تکنولوژی فکر 2 ص 127)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۰
م.ع

تکنولوژی خرافه

(تأملی در مبانی تکنولوژی فکر )

جنبش های نوپدید معنوی چندی است که به یکی از چالش های جامعه دینی معاصر تبدیل شده و با ادعای ارائه معنویت جدید منطبق با آموزه های غربی و فلسفه اومانیستی و دنیاگرایی ، تهدیدی اساسی برای دینداری جامعه به حساب می آیند . این جنبش ها با اینکه اکثراً شاخصه های مشترکی دارند ولی با عناوین مختلف در سراسر دنیا در حال فعالیت هستند.

یکی از این جریاناتی که شاخصه های جنبش های معنوی نوپدید را می توان در آن مشاهده کرد« تکنولوژی فکر» می باشد که از جانب مؤسسش به عنوان یک مکتب عرفانی معرفی گردیده و مدتی است با برگزاری سمینارها و نشر کتاب ها و سی دی ها به تبلیغ آموزه های خویش می پردازد . «تکنولوژی فکر به عنوان سیستم خودشکوفایی و نظامی تحول آفرین ، پیام آور سفری است عرفانی که مبدأ آن خود شما هستید و مقصد خداوند رحیم رحمن »( کتاب تکنولوژی فکر 2 ص 35)

البته این مکتب به اصطلاح عرفانی برگرفته از متون دینی نمی باشد بلکه بنا به گفته مؤسس این تفکر ، عرفانی وارداتی است که برای کسب مقبولیت رنگ و بوی دینی و قرآنی به خود می گیرد. «شاید اگر در این لحظه فرود در فرودگاه لوس آنجلس که مقصد پرواز ما بود کسی از من سؤال می کرد که چرا به آمریکا آمده ای ؟ در جواب می گفتم آمده ام تا ببینم که ماجرای بیاندیشید و ثروتمند شوید چیست؟ماجرای بیاندیشید و دانشمند شوید چیست؟ ماجرای بیاندیشید و با تقوا و معنویت شوید چیست؟ ماجرای بیاندیشید و به همه دستاوردهای زیبای یک زندگی برسید چیست؟ و ماجرای بیاندیشید و به خدا برسید چیست؟ و خلاصه ماجرای تکنولوژی فکر چیست؟»[1] وی سعادت گمشده خویش را در آمریکا جستجو می کند و معنویت سکولار غربی را به عنوان تحفه ای برای مردم ایران هدیه می کند و با فخرفروشی ثروت خویش به مردم ایران ، در صدد است مدینه فاضله ای را که سعادت دنیا و آخرت را می تواند تأمین کند ، در غرب و آموزه های غربی محدود می کند.

با اندک تأملی در آموزه های مطرح شده در تکنولوژی فکر ، می توان آن را کاملا منطبق بر آموزه های مؤسسه تفکر نوین جهانی در آمریکا مشاهده کرد . این مؤسسه که به طور گسترده در جهان فعالیت می کند از طریق نشر کتاب، مجلات تولید فیلم و فرستادن اساتیدی به سراسر جهان با عنوان «پیامبران عصر جدید» آموزه های خویش را نشر می کنند.

اصول اساسی این رویکرد، تأکید بر نیروی کیهانی، اهمیت نیروهای درون که از راه پیوند با نیروهای کیهانی می تواند بر جهان حکومت کند. این نگرش کاملا انسان محور است و سعادت را امری دنیوی تعریف می کند. هدف از تعالیم تفکر نوین جهانی در آمریکا و سراسر جهان تثبیت ارزش های دنیوی، سرمایه داری، مصرف گرایی، لذت طلبی و احساس زندگی خوش به نام عرفان است.

پیامبران عصر جدید یا فرستادگان مؤسسه تفکر نوین جهانی از آمریکا به سراسر جهان می کوشند خود را منجی، رهبر معنوی و الهام بخش و آثارشان را رقیب کتب آسمانی و به عنوان کتابی انسان ساز، تحول آفرین و سعادت بخش معرفی کنند.

« ای عزیزی که اینک این کتاب سر نوشت ساز را بدست گرفته ای تا آن را مطالعه کنی، آگاه باش که این کتاب با سایر کتابهایی که تا کنون خوانده ای فرق دارد .این کتاب یک کتاب نیست. این مجموعه دستورالعمل های سرنوشت سازی است که در واقع از راز قدرت انسان که توسط خدای رحمان با دنیایی از عشق آفریده شده است پرده بر می دارد. این کتاب یک مجموعه خود شناسی است که در نهایت خداشناسی است. این کتاب از تو یک بنده شایسته می سازد و ایمان تو را نسبت به خدای رحمان و کل کاینات مستحکم می کند. این کتاب معراج را برای تو محقق می سازد تا از خود به خدا برسی و در آسمانها و کهکشان ها انوار خدا را ببینی و به عظمت خویش پی ببری تا احساس زیبایی از خودت بدست آوری و به دنیایی از اعتماد به نفس و خود باوری برسی. این کتاب زندگی تو را تغییر می دهد زیرا که به تو یاد می دهد که چگونه کتاب زندگیت را بنویسی و از آن یک شاهکار بسازی.این کتاب هم دنیای تو را زیبا می کند و هم آخرت تو را . تو با این کتاب بهشت خدا را ابتدا در این دنیا برای خود می سازی و بعد در سرای دیگر. این کتاب را بسیار عزیز بشمار و بارها و بارها آن را بخوان تا هر بار رمز و راز جدیدی در دنیای خود کشف کنی». این سخنان بخشی از تمجیدهای نگارنده درباره آموزه ها و کتابش می باشد که فقط شایسته کتب آسمانی می باشد

جناب آقای آزمندیان اگر چه کوشیده است چهره ای اسلامی برای مطالب خود ارائه دهد اما ساختار فاسد مطالب تغییری نکرده اتفاقا این اسلام نمایی مباحث سکولار و سرمایه داری دقیقاً اسلامی آمریکایی را عرضه می کند که فریبندگی و گمراهی آن پوشیده می شود و افراد متدین را به خود جذب کرده و به تدریج به انحراف می کشد.

تفکر نوین جهانی معنای سعادت را در خوشبختی و رضایت از زندگی می داند که آن را با شاخص های دنیوی تبیین می کند و می گوید:«خوشبختی احساس رضایت ماست از زندگی». (تکنولوژی فکر 2. ص 26 و121)

«خوشبختی نه به گذشته مربوط است ، و نه به آینده ، بلکه خوشبختی احساسی است به همراه نفس کشیدن انسان که دقیقا در لحظه حال اتفاق می افتد . لذا عارفان لحظه ها را در می یابند و همیشه خوشبخت اند . آن ها هیچ گاه جاهلانه انتظار نمی کشند که روزی در آینده با رسیدن به هدف و یا دستاوردی لذت ببرند» ( تکنولوژی فکر 2 ص 26 )

با توجه به این سخنان ، هدف دین که تأمین سعادت بشری می باشد سعادت را نه در احساس لذت شخصی و دنیوی بلکه بینش آخرت نگرشانه به انسان می دهد

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: السَّعیدُ مَن اِختارَ باقیَةً یَدُومُ نَعِیمُها على فانِیَةٍ لا یَنفَدُ عَذابُها ، و قَدَّمَ لما یَقْدَمُ علَیهِ مِمّا هُو فی یَدَیهِ قَبلَ أن یُخَلِّفَهُ لِمَن یَسعَدُ بِإنفاقِهِ و قَد شَقِیَ هو بِجَمعِهِ خوشبخت، کسى است که سراى باقى را که نعمتش پایدار است بر سراىِ فانى که عذابش بى پایان است برگزیند و از آنچه در اختیار دارد براى سرایى که بدان جاى رود پیش فرستد ، قبل از آن که آنها را براى کسى گذارد که وى با انفاقِ آن خوشبخت مى شود، ولى خودِ او، با گرد آوردن آن [داراییها اکنون ]بدبخت شده است .

بنابرآموزه تکنولوژی فکر در مورد سعادت ، فلسفه بعثت انبیا و ارسال رسل بیهوده خواهد بود چون ایشان با برنامه دین می خواهند انسان رابه سعادت برسانند سعادتی که در گرو ایمان وعمل نیکو می باشد ایمانی که برپایه یقین استوار باشد و عملی که منطبق با دین باشد

و باید توجه داشت خوشبختی نه با احساس رضایت ما از زندگی تأمین می شود چون رضایت آدمی در تبعیت از هوای نفس وی می باشد بلکه در گرو تأمین رضایت الهی است که آن هم نه با آسودگی و راحت طلبی بلکه نیاز به مجاهده با نفس و صبر می باشد

امام على علیه السلام می فرماید : هرکه نفس خود را در راه اصلاح آن به رنج افکند ، خوشبخت شود و هرکه آن را با لذّتهایش وا گذارد ، بدبخت گردد و [از درگاه حق ]دور شود[2] .

همچنین در جای دیگر می فرمایند: خوش بخت ترین مردم، کسى است که لذّت گذرا را به خاطر لذّت ماندگار ترک کند[3] .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۸
م.ع