مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

پیام های کوتاه
بایگانی
يكشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ب.ظ

تاریخچه تاسیس آل سعود_11

ک: نیرنگ وهابی‏ها
وقتی‏ که عبدالعزیز وارد مکه شد، به دیدار لشکریان رفت. از سویی‏ نیز جلسه‏ای‏ با علما برپا کرد و آنها را مجبور نمود تا نیروهای‏ وهابی‏ را که از دست پرورده‏های‏ ابن عبدالوهاب بودند، به رسمیّت بشناسند. وی‏ در زمان جنگ با ملک علی‏ می‏گفت: همانا من به حجاز آمدم تا شما مردم را از دست اشراف نجات دهم. در هر حال نیامده‏ام تا حکومتی‏ برپا کنم و مال و اموالی‏ به دست بیاورم. من تابع رأی‏ عموم مسلمین هستم.
البته این سخنِ عبدالعزیز حیله‏ای‏ بود که معمولاً حاکمان ظالم از این روش برای‏ نیرنگ به مسلمین استفاده می‏کنند؛ به طوری‏ که وقتی‏ اسراییل «خذلهم الله تعالی‏» در سال 1967م. اراضی‏ فلسطین را اشغال نمود، رهبرانش همین سخنان را بر زبان جاری‏ می‏نمودند.
ل: محو آثار بقیع؛ ابن عبدالعزیز پس از استقرار حکومتش، شروع به تخریب آثار اسلامی‏ در مکه و جدّه و مدینه نمود؛ به طوری‏ که در مکه، گنبد عبدالمطلب و ابی‏طالب و ام‏المؤمنین خدیجه و نیز محل تولد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و فاطمه زهرا‌ را ویران نمود و وقتی‏ وارد شهر جدّه گردید، گنبدی‏ که بر روی‏ قبر حوّاقرار داشت، خراب کرد. او حتّی‏ در تمام شهرهای‏ حجاز که بر روی‏ قبرها بناهای‏ گنبدی‏ شکل داشت، همین اعمال را انجام داد. و در زمانی‏ که مدینه را محاصره نمود، مسجد حمزه را با خاک یکسان کرد.
علی‏ الوردی‏ می‏گوید:
«بقیع مقبرة اهالی‏ مدینه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و بعد از آن حضرت بوده است که در آن عباس و خلیفه عثمان و زنان پیامبر (صلی الله علیه وآله) و جمع کثیری‏ از صحابه و تابعین به خاک آرمیده بوده‏اند و نیز چهار تن از امامان معصوم (امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق) دفن گردیده‏اند و شیعیان بر روی‏ این قبور مبارک، ضریح باشکوهی‏ که با ضرایح معروف در عراق و ایران شباهت داشت، ساختند. تمام این قبور، تا چهار ماه اوّل که عبدالعزیز بر جزیرةالعرب مسلط شد، آباد بودند و از آن‏جا که ابن سعود ادامه کار خود را همراهی‏ وهابیون می‏دید و بدون آنان نمی‏توانست مشروعیّت خود را حفظ کند، به ناچار در ماه رمضان 1342 بزرگ علمای نجد را که عبدالله‏بن بُلیهد بود، به مدینه فرستاد تا زمینه انهدام قبور مدینه را فراهم نماید. وی‏ وقتی‏ به مدینه رسید، تمام علما را جمع کرد و سؤالِ از پیش طراحی‏ شده را بر علمای مدینه عرضه داشت و گفت: علمای مدینة منوّره دربارة ساختن بنا بر قبور و مسجد قرار دادن آن چه می‏گویند؟ آیا جایز است یا نه؟ اگر جایز نیست و به شدّت در اسلام ممنوع است، آیا تخریب و ویران کردن و جلوگیری‏ از گزاردن نماز در کنار آن لازم و واجب است یا نه؟ و اگر در زمین وقفی‏ مانند بقیع که با قبه و ساختمان بر روی‏ قبور مانع از استفاده از قسمت‏هایی‏ شده است که روی‏ آن قرار گرفته، آیا این کار غصب قسمتی‏ از وقف نیست که هر چه زودتر باید رفع گردد تا ظلم از بین برود؟ و آن چه را که جهّال درکنار این ضرایح انجام دهند، از قبیل مسح ضرایح و خواندن صاحبان قبور به همراه خداوند و تقرب جستن با نذر و ذبح و نیز روشن کردن چراغ بر روی‏ قبور، آیا جایز است یا نیست؟ و نیز آنچه را که مردم در کنار خانة پیامبر (صلی الله علیه وآله) انجام می‏دهند، مثل: دعا و گریه و طواف دور خانه پیامبر و بوسیدن و مسح نمودن و آن چه که در مسجد انجام می‏دهند از قبیل: ترحیم و تذکیر بین اذان و اقامه و اعمالی‏ که قبل از فجر در روز جمعه به جا می‏آورند، آیا مشروع هست یا نیست؟ و...
علمای مدینه جوابی‏ را که خوشایند ابن‌سعود بود، عرضه کردند. به دنبال فتاوای‏ علمای مدینه، قبور شهر مدینه، به خصوص بقیع ویران گردید. این حادثة اسف‏بار، در جهان اسلام، مخصوصاً در بلاد شیعه‏نشین با اعتراض عمومی‏ روبه رو شد. علما درس‌های‏ خود را تعطیل کرده، بازاری‏ها مغازه‌های‏‌خود ‌را ‌بستند ‌و اجتماعات عظیمی‏ تشکیل شد و به سوگ نشستند. و تلگراف‏هایی‏ به سران و علمای جهان اسلام مخابره و اعمال آل سعود را محکوم نمودند.
علی‏ الوردی‏ می‏گوید: روزنامه‏‌های‏ عراق مقالاتی‏ را در محکوم کردن اعمال ابن سعود، منتشر نمودند.
روزنامه العراق در سر مقالة خود نوشت: کار تمام شد و ابن بُلیهد با فتوای‏ خود، بزرگ‏ترین خدمت را در حق ابن سعود نمود. و فتوای‏ صادره از او همانند تیری‏ است که جگر عالم اسلام را هدف قرار داد و آن را به شدت دردناک نمود. در این روزنامه مقاله‏ای‏ به قلم اسماعیل آل یاسین از کاظمین، منتشر گردید که نوشته بود:
ای‏ مسلمین، این چه خفقانی‏ است که در آن گرفتار شده‏اید. این چه سُستی‏ است که شما را وادار به سکوت نموده و در مقابل قضایای‏ زشت و زننده‏ای‏ که آن یاغی‏ در بلاد اسلامی‏ انجام می‏دهد و دل هر مسلمانی‏ را به درد می‏آورد، عکس‏العمل نشان نمی‏دهید.
محمّد گیلانی‏ نقیب اشراف بغداد، بعد از انتقاد از عملکرد وهابیون نسبت به تخریب قبور می‏گوید:
ساختن بنای گنبدی‏ شکل بر روی‏ قبور، مخالفت با سنّت نبوی‏ نیست؛ چون پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، در حجره عایشه دفن گردید. این حجره دارای‏ دیوارها و نیز سقفی‏ شبیه گنبد است. و در ادامه گفت:
بوسیدن ضریح‏ها، از باب بوسیدن شخصی‏ است که محبوب است و هیچ گونه منعی‏ از آن در اسلام نرسیده است.
سیّد صدر الدین صدر می‏گوید: قسم به جانم، یقیناً هول و هراسناکی فاجعه بقیع، گرد پیری‏ بر سر طفل شیرخوار‏ می‏نشاند و این فجایع ابتدای‏ مصیبت است که آرام گرفتن نسبت به آن درست نیست. آیا مسلمانان نباید برای‏ رضای خداوند، حقوق باقی‏ مانده انسان‏های‏ هادی‏ و شفیع را رعایت کنند؟
گفتنی است که جریان بقیع و تخریب آن توسط وهابیون در شوّال سال 1343ق. اتفاق افتاد(لمحات اجتماعیه، ص305)
م: نزاع بین عبدالعزیز و یاران او؛ بعد از آن که عبدالعزیز با تأیید دولت بریتانیا، حکومت را در دست گرفت و شریف حسین و فرزندش را از حجاز تبعید نمود و حکومت نجد و حجاز را در اختیار گرفت، بین او و یارانش ـ که تاریخ نام آنها راگروه‏ الاخوان ثبت کرده ـ برخورد جدّی‏ رخ داد و آن، مسألة تفسیر فلسفه وهابیّت بود. عبدالعزیز با کفّار (دولت بریتانیا) روابط دوستانه داشت و نیز در مسائل دینی‏ اهل تساهل بود و... القابی‏ از قبیل: السلطان، الملک،... برای‏ خود در نظر می‌گرفت که مورد نکوهش بعضی‏ از یارانش می‌شد و نیز سبیل خود را بلند می‏کرد، سربندی‏ به سر می‏بست.
فرزند خود را برای‏ دیدار از مصر و نیز معالجه به آن دیار فرستاد؛ چرا که بلاد مصر از نظر الاخوان، بلاد کفار شمرده می‏شد و همچنین فرزند دیگرش فیصل را برای دیدار از کشورهای‏ اروپایی‏ به فرنگ فرستاد، برای‏ جنگ، از ماشین‏‌ها و تجهیزات مخابراتی‏ که از ساخته‏های‏ اروپایی‏ها بود، استفاده می‏کرد. همه این‏ها بدعت‏‌هایی‏ بود که ‏الاخوان او را بدان متهم می‏کردند. ‏الاخوان معتقد بود که عبدالعزیز باید به دولت‏های‏ همسایه مثل عراق و اردن حمله برد و کشورهایشان را جهت انتشار آیین وهابیت اشغال کند.
صاحب کتاب تاریخ نجد می‏گوید: ‏الاخوان عبدالعزیز را مشکل دیگری‏ برای‏ خود می‏دیدند؛ از این رو علیه او طغیان کرده، مردم را نیز مجبور به شورش می‏کردند. الاخوان به راحتی‏ با کسانی‏ که از آنها تبعیّت نمی‏کردند، جنگیده، آنها را تکفیر کرده، مال و اموالشان را به یغما می‏بردند و به بادیه‏نشین‏هایی‏ که یاری‏شان نمی‏کردند، می‏گفتند: تو ای‏ بادیه‏نشین، مشرک هستی‏ و خون و مالت هدر می‏باشد. از اعمال و جنایاتشان چنان ترسی‏ در دل مردم پدید آمده بود‏ که مردم احساس امنیّت نمی‏کردند.
صاحب تاریخ المملکة العربیّة السعودیّه می‏نویسد: ‏الاخوان مخالف علم و تکنولوژی‏ بودند و هرگونه صنعت جدید را شرک و کفر قلمداد می‏کردند؛ مثلاً در مورد تلفن، تلگراف، ماشین‏، ساعت‏ و آهن‏ ربا می‏گفتند: این‏ها سحری‏ هست که شیطان انجام می‏دهد، از به کارگیری‏ این وسایل و انتشار آن جلوگیری‏ کرده، بدین ترتیب‏ مانع پیشرفت و تمدن می‌شدند و کشور را عقب‏‏ نگه می‏داشتند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۰۸
م.ع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی