مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

مهدی فاطمه

اللهم عجل لولیک الفرج

پیام های کوتاه
بایگانی

۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است



دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۰
م.ع
اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را شکرانه پیروزی قرار ده.
نهج البلاغه باب سوم حکمت11
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۶
م.ع
ترس با ناامیدی و شرم
با محرومیت همراه است
فرصت را غنیمت دانید که فرصت ها مثل ابر می گذرند.
نهج البلاغه حکمت21
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۴۳
م.ع



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۲۳
م.ع

ح: تسلّط بر مکه؛ این واقعه در سال 1343ق. اتفاق افتاد. گمان ملک حسین این بود که به زودی‏ انگلیسی‏ها برای‏ نجات مکه از دست وهابیون وارد این شهر می‏شوند. به همین دلیل نامه‏ای‏ به کنسولگری‏ بریتانیا در جدّه نوشت و یادآوری‏ کردکه در مکه حالت هرج و مرج وجود دارد. کنسولگری‏ بریتانیا بعد از هماهنگی‏ با دولت مرکزی‏ خود، در جواب نوشت: حکومت بریتانیا سیاستی‏ مبنی‏ بر عدم دخالت در امور دینیّه اتخاذ نموده است، لذا از ما نخواهی در هر نزاعی که مربوط به اماکن‏ مذهبی‏ اسلام است مداخله نماییم.
ناجی‏ الأصیل نماینده ملک حسین در لندن نامه‏ای‏ به وزارت خارجه بریتانیا نوشت و در آن نامه بیان نمود که طبق معاهده، لازم است بریتانیا از وضعیّت هرج و مرجی که وهابیون در اماکن مقدس به بار آورده‏اند، دخالت کنند و آنها را از مناطقی‏ چون طائف اخراج کنند. جوابی‏که به این نماینده داده شد این بود که بریتانیا نمی‏خواهد خود را در زد وخوردهایی‏که بین امیران مستقلّ عرب در املاک مقدّس اسلامی‏ رخ می‏دهد، وارد نماید.
ط: خلع خاندان هاشمی؛ بریتانیا اهرم‏های‏ زیادی‏ برای‏ فشار بر ملک حسین و خاندان هاشمی‏ به کار گرفت تا با وهابیت کنار بیاید؛ از جمله اهرم‏های‏ فشار، قطع کمک‏های‏ مالی‏ بود؛ به طوری‏که خاندان وی‏ از پرداخت ماهیانه شرطه‏ها (پلیس) و لشکریان عاجز ماندند(آل سعود ماضیهم و مستقبلهم، ص135) و وضعیت طوری‏ شدکه ملک حسین نتوانست تحمّل نماید؛ از این‌رو بزرگان حجاز از جمله اشراف مکه و علمای دین و نیز بزرگان تجار را در جدّه جمع کرد. آنها قرار بر این گذاشتند که برای خوشایند ابن عبدالعزیز، ملک حسین از حکومت خلع گردد و بالأخره راضی ‏شد به نفع فرزندش در سال 1343ق. از سلطنت کناره‌گیری کند و حکومت را به فرزندش بسپارد. پس از سه روز، وی با اموالش به جدّه فرستاده شده، امّا بریتانیا بر حضورش در جده سخت گرفت و به او نامه نوشت و در ضمن به او هشدار داد تا شهر را ترک کرده، از دستورهای عبدالعزیز سرپیچی‏ نکند. لذا با اجبار به مدینة منوّره، مسافرت نمود و اندکی‏ بعد، آن شهر را ترک و به طرف قبرس حرکت کرد و در همان جا ماند تا این که در سال 1931م. درگذشت. جنازة وی‏ به اردن منتقل و در مسجدی‏ که الأقصی‏ نام داشت، دفن گردید.( آل سعود ماضیهم ومستقبلهم، ص135)
ی: ورود وهابیون به مکه؛ بعد ازآنکه ملک حسین و فرزندش از مکه خارج شدند و به جده رفتند، وهابیون بدون هیچ گونه جنگ و خونریزی، وارد مکه شدند و خانة ملک حسین را غارتکرده، بر تمامی‏ اموال و دارایی‏ وی‏ مسلّط شدند.
بعد از به دست گرفتن امور مکه، جنگی‏ میان وهابیون و ملک علی‏ ـ که در جده متحصن شده بود ـ درگرفت و به خاطر همین جنگ، آن سال مراسم حج تعطیل گردید. وهابیون خالدبن لوی‏ را به عنوان حاکم مکه برگزیدند و سپس اهالی‏ مکه را مجبور کردند که در هر روز نماز را در پنج وقت به جماعت برگزار کنند؛ مردم را از استعمال دخانیّات منع نمودند و نیز مردم را از برگزاری جشنی که در سال‌روز ولادت آن حضرت (برپا می‏کردند، ممنوع کرده، از زیارت قبور، جلوگیری می‏کردند و هر کس برخلاف دستورات آنها، عمل می‏کرد، به زندان افتاده، جریمه‏های‏ مالی‏ از آنها دریافت می‌کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۳
م.ع
همانا دعاگوی هر مومنی هستم که مصیبت جد شهیدم را یادآوری کند و آن گاه برای تعجیل فرج من دعا کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۴۷
م.ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۵ ، ۱۹:۲۳
م.ع
دختر رسول خدا برای من اسوه ی حسنه است که از او تبعیت میکنم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۰۳:۴۸
م.ع

از جمله مباحث مبنایی در باب عرفان‏ها، برداشت آن‏ها از مبدأ هستی است و به دنبال آن، بحث از نسبتی است که آدمیان با این مبدأ پیدا می‏کنند.
درعرفان یهود، هدف عارف «دِوِقوت» یا پیوستگی با خداوند است؛ لذا از وحدت با او سخن می‏گویند؛ اما این خدا، خدایی که در کتاب مقدس، "یهُوَه" نامیده می‏شود نیست؛ عارف یهودی خدایی را باور دارد که نمی توان هیچ شناختی از او داشت. «ان‏سُوف» خدای عارف یهودی نه ارتباط‏گیرنده است نه ارتباط‏دهنده؛ یعنی نه دریافت می‏کند و نه ارسال‏کننده است؛ چراکه از یک‏سو هیچ دستی به آستانش نمی‏رسد و هیچ دعایی به سمت او بالا نمی‏رود؛ از سوی دیگر، مصدر وحی هم نیست و به مخلوقاتش کاری نداشته و از آن‏ها بیگانه است. و بالاتر این که این خدا نیازمند عبادت عارفِ یهودی است و حتی طبق عقاید کابالایی هدف عارف از عبادت و دعا، کمک به خداست تا انوار خدایی خویشتن را که در روز نخستِ آفرینش از او جدا و پراکنده شده‏اند بازیابی کند.
به این دلیل تعریف خدا، صفات و ویژگی‏های او، انفعال و نیازمندی‏اش به مخلوقات، در عرفان یهود می‏تواند به عنوان مبحث زیربنایی مورد کاوش قرار گیرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۳
م.ع

همانگونه که می دانید در دهه های اخیر آموزه های کابالا (عرفان یهود) در بسط و گسترش بسیاری از جریانات انحرافی نوظهور نقش اساسی داشته است . از آنجا که این طریقت را می توان کهن ترین تشکیلات سرّی موجود دانست که تا عصر ما همچنان بی وقفه به فعالیت خویش ادامه داده است، جای شگفتی نیست اگر بیان شود تعالیم این طریقت وارث عقاید و اصول اخلاقیِ بسیاری از اقوامی است که اکنون از آنان به جز نامی باقی نمانده است.

تشکیلات کابالا به علت قدمتی که داشته است سرلوحه ی بسیاری از جریانات زیر زمینی بوده است که از قرون گذشته پایه ریزی شده است و در زمان ما به علنی کردن تشکیلات سری خویش پرداخته است. شیطان پرستی یکی از این تشکیلات پنهانی است که به صورت کلاسیک در ادوار گذشته شکل گرفته است و به صورت مدرن در عصر ما فعالیت خویش را با بنیان گذاشتن کلیسای شیطان آشکارساخته است.
باید توجه داشت که شیطان پرستی یکی از نحله های انحرافی است که برخی مبانی خود را ازکابالا گرفته است، نه آنکه کابالا به عنوان فرقه ای شیطان پرست شناخته شود. هرچند کابالا معتقد است که ریشه شر در خداوند است (شولم، 1385، ص 60) اما به صراحت نمی توان گفت که تعالیم این طریقت حامل تقدس شیطان و پرستش اوست.
آنچه باعث نزدیکی بسیار آموزه های شیطان پرستی و مبانی کابالاست را می توان در چند مورد به طور اختصار بیان کرد:
اول اَعمال سرّی و مرموزانه: کابالا اولین طریقت زیرزمینی است که قرنها فعالیت غیر علنی داشته و تعالیم خود را به صورت سری در هر دوره تنها به یکی از سالکان مستعد انتقال می داده است. این آموزه ها در قرن دوازدهم توسط اسحاق نابینا آشکار شد و از آن پس در اختیار عوام یهودیان قرار گرفت. شیطان پرستی نیز با آموزه های جادویی و شیطانی خود قرنها به حرکت مرموز و غیر اخلاقی خود ادامه داد تا در قرن شانزدهم توسط یک یهودی در دربار پادشاهان اروپایی با انجام مراسم جنسی ویژه به دوره ی انکشاف رسید.
دوم شرگرایی: در کابالا شر امری نسبی است. بر این اساس تصوف یهود معتقد است علت اصلی ورود شر به این جهان، خود خدا یا  به عبارتی تجلیات جدا شده از او هستند. بنابر این شر و قلمرو سیترا احرا( قلمرو شر) بر اثرعملکرد نا متعادل خودِ خداوند به وجود آمده است و اگر انسانها دچار گناه می شوند مقصر خود خداوند است لذا هنگامی که انسان در ورطۀ گناه می‌افتد، خداوند به نحوی در گناه او شریک می¬گردد! (اپستاین، 1385، ص 331 ) اینگونه تعالیم بستر مناسبی برای تقدس نیروهای شر و شیطانی در جریانات منحرفی همانند شیطان پرستی به وجود آورد.
سوم پرداختن به سحر و جادو: تاریخچۀ جادوگری در نزد یهودیان به زمان اقامت ایشان در مصر ( یحیی، 1389،ص 400) و پس از آن  همسایگی با کنعانیان و بابلیان باز¬ می¬گردد. طریقت کابالا در حوزۀ علوم باطنی و حرکت¬های سرّی و مرموز همواره پیشگام قوم خود بوده است. به اعتقاد ایشان جادوگری، یعنی استفاده از نیروهای پنهان بالاتر، برای اداره کردن مردم، به ترتیبی که آنچه می¬خواهیم به دست آوریم. به اعتقاد کابالیست ها برای ارتباط با نیروهای سرّی و مرموز در طبیعت نیاز به آموزشهای کابالاست؛ زیرا تعالیم کابالا طبیعت درونی افراد را تغییر می¬دهد و ایشان را برای ارتباط با نیروهای بالاتر آماده می‌سازد. آموزه¬های باطنی در این طریقت نهایتاً به گسترش خرافه و علوم غریبه در بین ایشان ختم شد.
این تعالیم بیشترین تاثیر را بر گروه شیطان پرستان گذاشته است.
چهارم استفاده از نمادها: بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان‌پرستی مشهور شده اند در حقیقت همان نمادهای کابالاست  که در خدمت فرقه شیطان پرستان قرار گرفته است. این تشابه نمادها باعث شده تا در بسیاری از موارد کابالا موازی شیطان پرستی قرار گیرد.
مشترکات دیگری نیز بین کابالا و شیطان پرستی می توان نام برد که در این بخش به ذکر این چند مورد بسنده می کنیم

منابع:
1. اپستاین، ایزیدور(1385) یهودیت. ترجمه بهزاد سالکی، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
2. شولم، گرشوم (1385) جریانات بزرگ در عرفان یهود. ترجمه فریدالدین رادمهر، تهران، نشر نیلوفر.
3. یحیی، هارون (1389) فراماسونری جهانی. ترجمه دکتر سید داود میر ترابی، تهران، انتشارات المعی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۰۰
م.ع
امام رضا علیه السلام:
مردی نزد سرور ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد:
به من نکته ای بیاموز که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد،
حضرت فرمودند:"دروغ نگو".
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۳
م.ع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۱۰
م.ع