تاریخچه تاسیس آل سعود_7
10. فیصل بن ترکی، 1258 ـ 1278ق.
حدود20 سال حکومت وهابی با او بود. لیکن دولت عثمانی تصمیم به جنگ با فیصل، امیر ریاض گرفت. دولت مرکزی عثمانی لشکری را به فرماندهی شریف محمدبن عون، امیر مکه به قصیم فرستاد و اهالی قصیم را به اطاعت دولت مرکزی درآورد. سرانجامِ کار، این شد که صلحی با اهالی قصیم منعقد گردید که در مقابل، قصیمیها باید 10 هزار ریال پرداخت نمایند. بدین ترتیب شریف با لشکر خود به قرارگاه برگشت و فیصل هم به تعهّد خود عمل کرد و هر سال 10 هزار ریال بر طبق عهدنامه پرداخت مینمود. این امر هم چنان ادامه داشت تا اینکه فیصل فلج و کور گردید. او با همین مرض در سال 1282ق. درگذشت و به جای خود عبدالله را از میان چهار فرزندش به حکومت منصوب نمود که همین امر باعث درگیری میان برادران گردید.
11. عبدالله بن فیصل الترکی، 1278 ـ 1284ق.
بعد از آن که عبدالله از طرف پدرش به حکومت رسید، یکی از برادرانش، که سعود نام داشت، بر ضدّ او شورید. این جنگها تا آنجا کشیده شد که به ضعف حکومت وهابی و استقلال بعضی از مناطق منجر گردید و ترکها بر احسا و قطیف مسلط شدند.
این درگیریها به خانواده آل سعود کشانده شد و عبدالله با پشتیبانی ترکها، مناطقی را اشغال نمود و سعود را از ریاض راند و خود در سال 1282ق. به ریاض بازگشت. این بازگشت زمانی اتفاق افتاد که مردم در قحطی شدید به سر میبردند و حتی مردار الاغ را میخوردند و پوستهای بزغاله را آتش میزدند و برای خوردن میساییدند و نیز استخوانهای حیوانات را میشکستند و آرد کرده، میخوردند. اگر چه این مردمان با جنگ و خونریزی نمردند، ولی گرسنگی آنها را از بین برد.( تاریخ نجدالحدیث، ص 99)
12. سعودبن فیصل ترکی، 1284 ـ 1291ق.
در جدال بین دو برادر؛ یعنی عبدالله وسعود، افراد زیادی کشته شدند. عبدالله از طرف ترکها حمایت میشد و سعود هم از انگلیسیها مواد غذایی میگرفت و این کمکها حتی بعد از پیروزی سعود، از سوی انگلیسیها، ادامه داشت و سرانجام، او در سال 1290ق. وارد ریاض شد و در سال 1291ق. درگذشت. اما عبدالله و برادرش محمد، ریاض را ترک کردند و در نزدیکی کویت در صحرای قحطان ساکن شدند و تا مدتها در امور حکومت دخالت نکردند.
13. عبدالرحمان بن فیصل
بعد از سعود، امر حکومت به دست برادرش عبدالرحمان افتاد. او با برادرش سعود، میانه خوبی داشت. به همین جهت بود که حکومت به دست او افتاد؛ امّا با برادر دیگرش؛ یعنی محمد، درگیری داشت و محمد نیز با عبدالله روابط حسنهای برقرار کرده بود. این دو برادر توافق کردند حکومت را از دست عبدالرحمان بگیرند و هر کدام از محمد و عبدالله ـ که بزرگترند ـ امر حکومت را به دست گیرند و چون عبدالله بزرگتر بود، طبیعی بود که حکومت را او در اختیار بگیرد. به همین منظور، عبدالله که در صحرای قحطان ساکن بود، از سال 1293 تا 1305ق. به تدریج بازگشت. امّا دیگر، فرزندان سعود رضایت نداشتند تا عموی بزرگشان عبدالله، حکومت را در دست بگیرد. بنابراین، به عنوان اعتراض از ریاض خارج و در منطقهای به نام خرج مستقر شدند و برادران؛ محمد، عبدالله و عبدالرحمان، جبههای واحد به رهبری عبدالله به ضدّ فرزندان سعود تشکیل دادند. فرزندان سعود چند هفته مقاومت کردند اما با حملة عبدالله، همگی گریختند و بار دیگر عبدالله وارد ریاض شد و در آنجا ماند. او در سال 1305ق. از دنیا رفت.
درگیری و پایان آن بعد از درگذشت عبدالله، نزاع میان عبدالرحمان و فرزندان سعود بار دیگر آغاز شد و از سویی قبایل نجد به رهبری محمدبن رشید ـ که وهابی نبودند و با عثمانیهای حنفی پیمان داشتندـ به موفقیتهایی دست یافتند. فرزندان سعود از ناحیه قبایل حمایت مالی و نظامی میشدند و بدین ترتیب عبدالرحمان مجبور به فرار از نجد شد و به احسا و سپس به کویت و از آنجا نزد قبایل بنیمره، در نزدیکی منطقه ربعالخالی رفت. بعد از درنگی اندک، راهی قطر شد و از آنجا به کویت رفت و در آنجا رحل اقامت گزید. امیر کویت، شیخ محمدبن الصباح، برای عبدالرحمان حقوق ماهیانه قرار داد و بعد از آن دولت عثمانی، ماهیانه60 لیره عثمانی به او اختصاص داد، اما چندی نگذشتکه دولت کویت حقوق ماهیانه را قطع کرد و ازآن پس، عبدالرحمان درسختی و فقر زیست، تا اینکه دوران دوم حکومت وهابی با مرگ وی پایان یافت.
تاریخ نویسان گفته اند:
«إنّ الوهابیة فقدت صیتها وبریقها لما توسّعت فوق طاقتها فانهزمت، وهکذا خسروا الأرض والحرکة الوهابیة»؛ زمانی وهابیت همه چیز خود را از دست داد که نفوذ و گسترش آن بیش از تحمّل و طاقت خود بود، لذا زمین و نفوذ را از دست داد. "