تاریخچه تاسیس آل سعود_3
3. سعودبن عبدالعزیز
وی با حکم امرای سعودیِ وهابی، حکومت را به دست گرفت. در ابتدای کار، به شهرهای بصره و الزبیر حمله برد و دست به قتل مردم و تاراج اموال و اسارت زنان و اطفال آن شهر زد. وی قبر طلحه و زبیر را ویران نمود. جنگها و غارتهای او، آن قدر هولناک بود که حتی امرای قبل از او، دست به چنین اعمالی نزدند که به نمونههایی از آن فجایع اشاره میگردد:
الف: محاصرة جده؛ در سال 1219ق. لشکر وهابی با دوازده هزار جنگجو جده را محاصره کردند وآنجا که شریف مکه میدانست وهابیون در استیلا بر جدّه موفق نمیشوند، آشکارا به جمع آوری نیرو برای به دست گرفتن امور مکه پرداخت. لشکر سعودی از محاصره جدّه چیزی عایدش نشد و مدافعان جدّه توانستند ضربات محکمی بر آنها وارد کنند و مهاجمان را یکی پس از دیگری به هلاکت برسانند.
سپاه وهابی بر اثر عدم موفقیت در جنگ، به پرکردن چاهها و قنوات پرداخته، در میان راه، طوایف اعراب را قتل عام کردند. حاصل این جنگ، شکست سپاه وهابی به دست ارتش شریف غالب بود؛ چرا که شریف غالب لشکری به رهبری شریف حسین برای انتقام از وهابیون آماده ساخت. سپاهیان مجهّز در منطقةاللیث بر وهابیون هجوم بردند و بسیاری از آنها را به قتل رسانیدند. در این میان شریف حسین هم به قتل رسید. شریف غالب جنگ را پی گرفت و سرانجام ضربات مهلکی بر سپاه وهابی وارد آورد و بسیاری از رؤسای آنها را به قتل رسانید و برای عبرت وهابیها، بسیاری از آنها را از دروازة شهر به دار آویخت.( کشفالارتیاب، صص 25 و 26)
ب: محاصره مکه و مدینه؛ زینی دحلان مینویسد:
"در اواخر ذیقعدة 1220ق. وهابیها با لشکری وارد مکه شدند؛ از سوی دیگر مدینة منوره را نیز به اشغال در آوردند. در این شهر، خانه وحی را غارت کرده، اموال آن رابه تاراج بردند و اعمال زشتی در این شهر مرتکب گردیدند. بعد از این فجایع، امیری را بر شهر مدینه مسلط نمودند که نامش مبارک مزیان بود.
حکومت وهابیون در این شهر، هفت سال طول کشید. آنان مانع از آن میشدند تا حجاج شامی و مصری با شتران وارد مکه شوند... برای خانة کعبه، پردهای از جنس عبا دوختند و مردم را مجبور کردند تا از عقایدشان پیروی کنند وگنبدهاییکه بر روی قبور اولیا بود، ویران نمودند. دولت عثمانی به خاطر جنگ با دول غربی و نیز به خاطر ضعف از درون، نمیتوانست جلوی اعمال وهابیان را بگیرد".( مفتاح الکرامه، ج 5، ص512)
جبران شامیّه، نویسنده وهابی مینویسد: سعودبن عبدالعزیز، مدینه منوره را محاصره کرد و همان اعمالی را که در طائف و مکه انجام داد، بر سر مدینه و اهل آن آورد.
ج: یورش به نجف اشرف؛ سیّدجواد عاملی میگوید: "در شب نهم از ماه صفرسال 1221ق. قبل از طلوع صبح، در حالیکه مردم در خواب بودند، وهابیون به شهر نجف حمله کردند و بر بالای دیوارهای شهر رفته، آن را به محاصره خود درآوردند؛ امّا کرامات عظیمی از امام علی (علیه السلام) ظاهر شدکه بسیاری از وهابیون به قتل رسیدند و مفتضحانه گریختند و خدا را بر این امر شاکریم".( باید توجه داشت هجوم وهابیون به بلاد اسلامی، مصادف با جنگهای دولتهای غربی با دولت عثمانی بود و عجیب اینکه: فتنهای که ابن تیمیّه برپا کرد نیز مصادف با هجوم لشکر صلیبی به بلاد اسلامی بود که جنگهای سختی میان دو طرف برپا گردید.)
وی در ادامه میگوید: «سعودبن عبدالعزیز در ماه جمادی الآخر سال 1223ق. با لشکری از مردمان نجد، که نزدیک به 20 هزار جنگجو و یا بیشتر بودند، به شهر نجف حمله کرد، او تهدید کرد که قصد دارد در یک عملیات غافلگیرانه، شهر نجف را به همراه اهالیاش منهدم کند. ما تهدیدش را جدی گرفته، همگی به طرف دیوار شهر رفتیم.
سپاه وهابی شبانه به نجف رسید، ما هم با احتیاط به آنها نگاه میکردیم؛ به طوریکه تمام دیوار شهر را با تفنگها و توپها، محافظت نمودیم. لشکر سعودی کاری از پیش نبرد و به طرف حلّه رفت که با مقاومت مردم آنجا روبه رو گردیدند. سپس به کربلا حمله نمود و در حالیکه مردم در خواب بودند، بر آنان تاخت. حاصل کار این شدکه هر یک از طرفین تلفاتی دادند و لشکریان وهابی شکست خورده، بازگشتند. اما بعد از مدتی دوباره به عراق یورش برده، خونهای زیادی ریختند و ما مدتی از ترس، درس و بحث را ترک کردیم.... «لا حول و لا قوّة...» بعد از این ماجرا، وی بر مکه و مدینه مستولی گردید و به مدت دو سال از فریضه حج ممانعت نمود و نمیدانیم عاقبت چه میشود(مفتاح الکرامة، ج 5، ص514)
آن چه از تاریخ به دست میآید، این است که به مدت 7 سال، مانع از انجام حجّ مردم عراق شدند. شامیها سه سال و مصریها 2 سال محروم بودند، از آن سالها به بعد معلوم و مشخص نیست که آیا باز هم مانع شدند یا خیر...
د: دستاندازی به شام؛ در سال 1223ق. فرزند او، امیر حجاز به بلاد حوران حمله کرد و اموال مردم را به تاراج برد و زراعت کشاورزان را به آتش کشید و مردمان را به قتل رسانده، زنان و فرزندانشان را به اسارت گرفت و منازل آنها را ویران نمود.( لمع الشهاب، ص201)
صلاحالدین مختار میگوید: "در ششم ربیعالاول سال 1225ق. امیرسعود با 8 هزار تن از جنگجویان خود به دیار شام حمله کرد. به او خبر دادند که عشایر سوریه از قبیله: غنزه و بنیصخر و... در نَقَرة شام مستقر شدهاند، وقتی که او به شام رسید هیچ یک از این افراد را ندید؛ از اینرو به همراه یارانش به حوران حمله کرد و به شهرهای دساکر و بصره نیز یورش برد و اموال آنجا را به یغما برد. اهالی این مناطق از ترس هجوم وهابیها به نواحی و اطراف شهر گریختند. بعد از آن امیرسعود به قصر مزریب حمله برد، ولی مقاومت مردم مانع از پیشروی آنان شد؛ سپس شبانه به بصره تاخت و از آنجا، در حالی که غنایم زیادی به چنگ آورده بود، به شهر خود بازگشت".