امام زمان عج الله در قرآن_۱
این پرسش حاوى نکاتى است که مهمترین آن نحوه برداشت از آیات قرآن و استدلال به آن است. کسى که به قرآن استناد مىجوید، باید احاطه کاملى بر روش تفسیر قرآن، آیات محکم و مشابه، مباحث تاریخى، معارف اعتقادى و... داشته باشد ؛ آنگاه بگوید : چون قرآن گفته : «حضرت عیسى زنده است» ؛ پس او همان «بقیة اللَّه» است. در حالى که بدون در نظر گرفتن این مسائل و با بىتوجّهى به سایر مفاهیم دینى و برداشت احتمالى (و کاملاً شخصى) ؛ نمىتوان نظرى درست و یا شبههاى اساسى ایراد کرد؟! به هر حال در پاسخ به این پرسش و بررسى روشهاى «مفهوم سازى قرآن»، به چند نکته اشاره مىشود :
یک. تبیین قرآن توسط پیامبر«ص»
عدم تصریح به خصوصیت و تعداد و نام امامان - از جمله حضرت مهدى - موضوعى استثنایى نیست. قرآن خود متکفّل بیان تمام مصادیق و جزئیات فروع معارف و دستورالعملها نیست تا عدم تصریح به نام امامان، امرى خلاف انتظار و غیر موافق با سبک ویژه قرآن باشد. نماز نمونه خوبى از این قبیل مسائل است. در بین احکام و دستورات دین، نماز جایگاه و اهمیّت ویژهاى دارد و تأکیدات فراوانى بر اقامه آن شده است :
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»؛ طه (20)، آیه 14. ؛
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ»؛ حج (22)، آیه 41. ؛
«فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ»؛ حج (22)، آیه 78. ؛
«أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ»؛ هود (11)، آیه 114. و... .
اما به راستى آیا در آیات قرآن، نشانى از تعداد رکعتها و خصوصیات و جزئیات این فریضه، وجود دارد؟
قرآن درباره سایر دستورهاى دین (مانند زکات، حج، خمس و...) نیز از این نظام پیروى کرده است ؛ یعنى، تکیه اصلى را بر تثبیت این واجبات گذاشته و بیان جزئیات و خصوصیات دیگر را به «سنّت» واگذار کرده است.
همین دغدغه و پاسخ آن، بر زبان ابوبصیر و امام صادق«ع» نیز جارى شده است. ابوبصیر درباره آیه 59 سوره نساء «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرسول وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ به طرح پرسشى مىپردازد. روشن است که تردید درباره «الله» و «الرسول» در میان نبود ؛ اما عبارت «اولى الامر» و اجمالى که در آن نهفته است، وى را بر آن داشت تا بپرسد : چرا قرآن نام و مشخصات «اولى الامر» را نبرده است؟ اگر واقعاً حق با شیعه است و مراد از آن، اهل بیت پیامبرند ؛ چرا آنان را به نام معرفى نکرد «فماله لم یسمَّ علیاً و اهل بیته»؛؟
امام صادق«ع» فرمود : «وقتى براى پیامبر«ص» آیه «نماز» نازل شد، خداوند در آن سه رکعت و چهار رکعت (نماز) را نام نبرد تا آنکه رسول خدا«ص» آن را شرح داد. آیه زکات نازل شد، خدا نفرمود که باید از چهل درهم، یک درهم داد ؛ بلکه رسول خدا آن را شرح کرد. آیه حج نازل شد و به مردم دستور نداد که هفت دور طواف کنند ؛ بلکه رسول خدا آن را براى مردم توضیح داد. آیه«أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرسول وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ درباره على، حسن و حسین«ع» نازل شد و رسول خدا درباره على«ع» فرمود : من به شما وصیت مىکنم درباره کتاب خدا و خاندانم ؛ زیرا من از خداى عزّوجل خواستهام میانشان جدایى نیفکند تا آنها را کنار حوض به من رساند. خدا این خواست مرا برآورد...» اصول کافى، ج 1، ص 286 ؛ «انّ الرسول الیه نزلَت علیه الصلاة و لم یُسمّ لهم ثلاثاً و لا اربعاً حتى کان رسول اللّه هو الّذى فَسَّر لهم ذلک و نزلت علیه...»..
بر اساس این حدیث و بعضى ادله عقلى، وظیفه بیان مصداقها و موارد و نیز تبیین جزئیات بر عهده پیامبر«ص» است. این انگاره، شیعه را بر آن داشت تا بر سنّت پیامبر«ص» تأکید ورزد و بر عدم امکان اکتفا به قرآن در تشخیص امور پاى فشارد. البته به نظر شیعه، مشروعیت و صحّت مندرجات و محتویات «سنّت»، از موافقت با قرآن و اصول حاکم بر آن به دست مىآید. سند حجیت و اعتبار روایات، «قرآن» است ؛ ولى فهم صحیح معارف و وظایف دینى، بدون مراجعه به سنّت نبوى«ص» و احادیث اهل بیت«ع» ممکن نیست.
در اینجا ممکن است سؤال شود : رسول اکرم«ص» این معارف و احکام جزئى و تفسیرى را از کجا به دست آورده است؟ از آیات قرآن استفاده مىشود که جمع و قرائت آیات قرآن و نیز بیان مراد و مقاصد و شرح و تبیین آنها، از ناحیه خداى متعال است : «إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ. ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ»؛ قیامت (75)، آیات 17 - 19. ؛ «جمع قرآن (کلمات در آیات، آیات در سورهها و...) و قرائت قرآن بر عهده ما است و هنگامى که بر تو قرآن را خواندیم، تو (پیامبر) نیز پیروى کن و قرآن را همینگونه بخوان. سپس توضیح آن (نیز) بر عهده ما است».
بنابراین بیان و تشریح مقاصد آیات هم از ناحیه خداوند است و وسیله وحى دیگرى - جز وحى قرآنى - در اختیار پیامبر اکرم قرار مىگیرد. قرآن مىفرماید : «أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»؛ نحل (16)، آیه 44. ؛ «ما بر تو آن را نازل کردیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است، توضیح دهى و امید که آنان بیندیشند».
بر اساس این آیه، وظیفه تبیین و توضیح آیات قرآن - به خصوص در بیان جزئیات و مصداقها - بر عهده رسول خدا است و این مسئله، تمام سخنان پیامبر«ص» در زمینه معارف و دستورالعملهاى دینى را شامل مىشود.
این توضیحات نشان مىدهد عدم ذکر مصداقها، به نام ائمه اطهار - به ویژه مهدى موعود - اختصاص ندارد و غالب معارف و احکام دینى را شامل مىشود. بنابراین، براى شناخت نام امامان معصوم«ع» باید سراغ سنّت نبوى رفت ؛ همان گونه که در تفسیر و تبیین معارف و فرایض دینى، به آن نیازمندیم.